شما برای تغییر این ذهنیت (نگرش منفی نسبت به بازاریابی شبکه ای) چه فعالیتهایی را در پیش گرفتهاید؟
ما یک سری فعالیتهای تبلیغاتی را سازماندهی کرده و کوشیدهایم تا در این زمینه فرهنگسازی کنیم. در حال حاضر هم استراتژی شرکت را به جای عضوگیری، بیشتر بر بحث فروش قرار دادهایم تا برای مردم این ذهنیت ایجاد نشود که ما با عضوگیری کسب درآمد میکنیم. همان طور که در پلان درآمدزایی ما و جزوات آموزشی ارایه شده توسط شرکت قابل مشاهده است، ما در حال تبعیت از استانداردهای بینالمللی و الزامات کمیته نظارت بر بازاریابی شبکهای هستیم. بر اساس این استانداردها، فروش است که در سازمان درآمد ایجاد میکند، نه عضوگیری. همین رویکرد باعث میشود که ذهنیتهای منفی به مرور زمان تغییر کند. از سوی دیگر، کمیته نظارت بر بازاریابی شبکهای، به عنوان متولی این تجارت در کشور، که زیر نظر وزارت صنعت، معدن و تجارت فعالیت میکند، متشکل از کارشناسان فعال و آگاهی است که فعالیتهای موثری را در جهت بهبود و اعتلای این نوع کسب و کار انجام دادهاند که به زودی شاهد تاثیر آن خواهیم بود. تمام این فعالیتها برای ما مثبت بوده است.
بخش عمده تبلیغات سایت اینترنتی است یا غیراینترنتی؟
جنس تبلیغات در این کار تا حدی متفاوت است. البته ما از تبلیغات سنتی هم استفاده کردهایم؛ مثل طرح هایی که در بیلبوردهایی سطح شهر تهران زدیم و نصب آن را در شهرستانها هم آغاز خواهیم کرد. همچنین استفاده از بنرهای تبلیغاتی در پربینندهترین سایتهای ایرانی مثل تابناک و خبرآنلاین، نیوشانیک را به بسیاری از کاربران اینترنت معرفی کرده است. با این حال، اصلیترین نوع تبلیغات که قصد داریم آن را محور کار خود قرار دهیم، تبلیغات چهره به چهره است. برنامهریزی کردهایم که در مراکز پررفت وآمد، این شکل از تبلیغات را به اجرا دربیاوریم.
به عنوان فعال عرصه بازاریابی شبکهای، چه مزایا و معایبی را برای این عرصه قایل هستید؟
در بازاریابی شبکهای یک سازمان فروش داریم که بحث کسب درآمد را مطرح میکند؛ اما اصلیترین مزیت آن برای مصرفکننده نهایی، کاهش قیمت کالاها ناشی از توزیع و فروش مستقیم کالا و حذف واسطهها است. کسانی که قبلا در شبکه توزیع کالا قرار داشتند، اعم از خردهفروش و عمدهفروش و مغازهدار، بدون این که نقشی داشته باشند، از فروش کسب درآمد میکردند؛ نه کالا را معرفی میکردند و نه حتی به صورت اخلاقی بابت کیفیت محصولات ضمانت میدادند. از طریق این روش، واسطهها حذف شده و سودی که نصیب این واسطهها میشد، میان شبکه مصرفکنندگان و تولیدکنندگان کالا تقسیم میشود. از سوی دیگر کسی که نزد شما اعتبار دارد، کالای بد به شما معرفی نمیکند. از طریق این سیستم، کالا بهتر به مشتری معرفی میشود و مشتری کالای باکیفیتتری را دریافت میکند. از دیگر مزیتهای بازاریابی شبکهای، مرجوعی کالاست. یکی از مواردی که شرکتهای هرمی را از شرکتهای فعال در زمینه بازاریابی شبکهای متمایز میکند، همین مرجوعی کالاست. در صورتی که در سیستم توزیع سنتی هیچ مغازهداری را نمیبینید که کالای شما را بعد از خرید، به جهت راضی نبودن از کیفیت، پس بگیرد و آن را به تولیدکننده برگرداند. از همه اینها گذشته، مصرفکننده نهایی هم کالا را با قیمتی پایینتر از قیمت مغازه و آنچه روی کالا درج شده است، خریداری میکند. یکی دیگر از مزایای این روش در ایران، حمایت از تولید داخلی است؛ چرا که میتوان کالای ایرانی عرضه شده در این بازار را به صورت کامل و با جذابیت بیشتر معرفی کرد و مزایای آن را برشمرد. در این کار به راحتی میتوان در زمینه استفاده از کالاهای باکیفیت ایرانی فرهنگسازی کرد؛ به عنوان مثال کالایی مثل نودل ممکن است فروش کمی داشته باشد، اما با معرفی این محصول به عنوان کالایی که یک وعده غذایی شما را ساپورت میکند، اما قیمت کمی دارد، میتوان آن را در سبد خانوار قرار داد. این مفهومی است که فقط از طریق بازاریابی شبکهای منتقل میشود و از طریق تیزر و تبلیغات، قابل انتقال نیست.
اما بازاریابی شبکهای در داخل کشور معایبی هم دارد که فقط متوجه شرکتهای فعال در این زمینه است و مصرفکننده را تحت تاثیر قرار نمیدهد. در ایران زیرساختها برای این کار بسیار ضعیف است. لازمه این امر، برخورداری از اینترنت با سرعت بالاست و بحث ضریب نفوذ اینترنت در خانوارهای ایرانی هم اهمیت پیدا میکند؛ چرا که فقط بحث تهران مطرح نیست و شهرستانها را هم باید در نظر گرفت. فرد باید شیوه استفاده از درگاه الکترونیکی را بداند و خود بانکها هم باید درگاههای کاربرپسندتری داشته باشند. زیرساختهای حمل و نقل ما هم بسیار ضعیف است و ما برای ارسال کالا به مناطق مختلف ناچار به ایجاد این زیرساختها شدیم. این فرهنگ به تدریج باید در میان خانوادهها جا باز کند تا آینده درخشانی را برای بازاریابی شبکهای شاهد باشیم.